معنی خودرو ژاپنی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
ازگیل ژاپنی. [اَ ل ِ پ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به انبه ٔ ژاپنی شود.
خودرو
خودرو. [خوَدْ / خُدْ رَ / رُو] (نف مرکب) آنچه آدمی یا ستور آنرا نبرد. آنچه بخویشتن رود. آنچه بی اسب رود مثل اتومبیل و غیره. (یادداشت بخط مؤلف).
خودرو. [خوَدْ / خُدْ] (نف مرکب) که نکِشته و ننشانده اند. که تخم آن نکشته اند. که بی افشاندن تخم یا غرس نهال روید. نبات وحشی. دیمی. که بی کشتن روید. (یادداشت بخط مؤلف). خودرسته و بخودی خود سبزشده ناکاشته. (ناظم الاطباء). خودروی:
نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است
که داغدار ازل همچو لاله ٔ خودروست.
حافظ.
|| رنگ ناکرده که دارای رونق طبیعی باشد. (ناظم الاطباء). خودروی. || نودولت. نوکیسه. تازه بدوران رسیده. ندیدبدید. (یادداشت بخط مؤلف). خودروی. || بدون تربیت و بالیدگی و نمود بخودی خود. (ناظم الاطباء). خودروی. || (اِ مرکب) گل لاله. (ناظم الاطباء). خودروی.
خرمای ژاپنی
خرمای ژاپنی. [خ ُ ی ِ پ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نام نوعی از خرمالوست که دارای میوه ٔ درشت سرخ رنگ و بی هسته است. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 251).
انبه ٔ ژاپنی
انبه ٔ ژاپنی. [اَم ْ ب َ/ب ِ ی ِ پ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) درختی زینتی است که میوه ٔ مأکول دارد. در باغات مازندران و کرج جدیداً کاشته شده است. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ فارسی هوشیار
تلک ژاپنی
فارسی به آلمانی
Japaner (m), Japanisch
فارسی به عربی
یابانیون
سخن بزرگان
ذهن خود را به آنچه می خواهید متمایل کنید، نه آنچه که نمی خواهید. مرگ، هم بزرگتر از کوه است و هم کوچکتر از مو.
کلمات بیگانه به فارسی
خودرو روباز
واژه پیشنهادی
فرهنگ واژههای فارسی سره
خودرو روباز
معادل ابجد
1879